انقلاب در روسیه |
||
ترجمه از روسی به انگلیسی: فرد ویلیامز ترجمۀ فارسی: آرام نوبخت مقدمۀ ناشر: کمیتۀ بین المللی انترناسیونال چهارم در حال انتشار ترجمههای جدیدی از مقالاتی است که لئون تروتسکی در فاصلۀ فوریه تا مارس ۱۹۱۷ به نگارش درآورده است. در اکثر موارد این مقالات نخستین بارند که به انگلیسی در دسترس مخاطبین قرار داده می شوند. مقالۀ زیر در روزنامۀ روسیزبان «نُوی میر» (دنیای نو)، چاپ نیویورک، به تاریخ ۱۶ مارس ۱۹۱۷ منتشر شد و از مجموعۀ «جنگ و انقلاب» تروتسکی به زبان روسی (۱۹۲۳، جلد دوم، صفحات ۴۳۲-۴۳۴) برای ترجمه برگزیده شده است. در ادامه ترجمۀ کامل این متن برای نخستین بار می آید. *** آنچه اکنون دارد در روسیه رخ می دهد، به مثابۀ یکی از بزرگترین رویدادها بر جریدۀ تاریخ ثبت خواهد شد. فرزندان و نوهها و نوادگان ما از این ایام به عنوان آغاز برههای جدید در تاریخ بشر سخن خواهند گفت. پرولتاریای روس علیه جنایتکارترینِ رژیم ها، علیه منفورترینِ حکومتها شوریده است. مردم پتروگراد علیه ننگینترین و خونینترین جنگها به پاخاسته اند. سربازان پایتخت زیر پرچم سرخِ شورش و آزادی گردآمده اند. وزرای تزار در بازداشت به سر می برند. مردم، وزرای رومانوف (پادشاه روسیۀ قدیم)، این سازماندهان حکومت مطلقۀ روس را به یکی از زندان هایی انداخته اند که تاکنون دروازههای آهنیناش را تنها به روی قهرمانان ملت می گشوده است. این واقعیت به تنهایی یک ارزیابی حقیقی از رویدادها و مقیاس و قدرت آن به دست می دهد. انقلاب همچون یک بهمنِ قدرقدرت به سرعت سرازیر می شود. هیچ نیروی انسانی یارای توقفش را ندارد. آنطور که خط تلگراف اعلام می کند، حکومت موقت متشکل از نمایندگان اکثریت دوما به رهبری رودزیانکو در قدرت است*. حکومت موقت- کمیتۀ اجرایی بورژوازی لیبرال- نه وارد انقلاب شد و نه آن را فراخواند و نه هدایتش می کند. رودزیانکوها و میلیوکوفها با نخستین موج بزرگ خیزش انقلابی به قدرت سیده اند. بیشترین هراس آنها این است که در این موج انقلاب غرق شوند. رهبران بورژوازی لیبرال پس از به چنگ آوردن جایگاه هایی که هنوز پس از انتقال وزیران به سلولهای انفرادی سرد نشده بودند، آماده اند که انقلاب را پایان یافته قلمداد کنند. چنین است طرز فکر و امید کلّ بورژوازی سراسر جهان. در این میان انقلاب تنها آغازیدن گرفته است. نیروی محرکۀ انقلاب آنانی نیستند که رودزیانکو و میلیوکوف را برگزیده اند. انقلاب، رهبریاش را در کمیتۀ اجرایی دومای سوم ژوئن خواهد یافت. مادرانِ گرسنۀ کودکان قحطیزده با کینه دستان نحیفشان را به سوی بیوههای کاخها دراز کردند. نفرینهای این زنان، طنین ناقوس انقلاب بود. این آغاز رویدادها بود. کارگران پتروگراد زنگ خطر را به صدا درآوردند؛ دها هزار تن همچون سیل از کارخانهها به جادههای شهر ریختند؛ جاده هایی که سنگربندی را می شناسند. نقطۀ قوت انقلاب در این جاست! یک اعتصاب عمومی ارگانیسم نیرومند پایتخت را به لرزه درآورده، قدرت دولتی را فلج کرده و تزار را به یکی از مخفیگاههای زراندودش روانه کرده است. اینست مسیر انقلاب! سربازان پادگان پتروگراد، به عنوان نزدیکترین واحد ارتش سراسری روسیه، به فریاد تودههای شورشی پاسخ گفتند و نخستین فتوحات بزرگ مردم را ممکن ساختند. ارتش انقلابی: یعنی آنانی که حرف آخر را در رویدادهای انقلاب خواهند زد. اطلاعاتی که داریم ناقص اند. مبارزهای جریان داشت. وزرای سلطنت بدون نبرد متواری نشدند. تلگرامهای سوئد از پُلهای فروریخته و نبردهای خیابانی و خیزش هایی در شهرستانها سخن می گویند. بورژوازی، با کلنل انگلهارتها و گرونسکیهای خود، برای «بازگرداندن نظم» در قدرت باقی ماند. اینها کلمات خودشان است. نخستین مانیفست حکومت موقت، شهروندان را به حفظ آرامش و فعالیتهای مسالمت آمیز فرامی خواند. تو گویی کار تصفیۀ مردم تمام شده؛ تو گویی جاروی آهنین انقلاب، تمام کثافات ارتجاعیای را که چندین قرن گرد سلطنت ننگین رومانوف تلنبار شده اند به تمامی رُفته است. خیر! رودزیانکوها و میلیوکوفها خیلی زود در باب نظم سخن رانده اند. آرامش فردا در روسیۀ متشنج قدیم برقرار نخواهد شد. کشور اکنون برخواهد خاست، لایه به لایه؛ تمام ستم دیدگان، فقرا و آنانی که تزار و طبقات حاکم تاراج کرده اند، در سراسر پهنۀ بیحد و مرز زندان مردمان روسیه به پا خواهند خواست. رویدادهای پتروگراد تنها شروع کارند. پرولتاریای انقلاب در رأس تودههای مردم روسیه وظیفۀ تاریخی خود را انجام خواهد داد؛ ارتجاع سلطنتی و اشرافی را از تمامی پناهگاههایشان بیرون خواهد راند و به سوی پرولتاریای آلمان و تمام اروپا دست خواهد یازید. چرا که انحلالِ نه فقط تزاریسم، که همینطور جنگ ضرورت دارد. موج دوم انقلاب دارد از فراز سر رودزیانکوها و میلیوکوفها که دغدغۀ بازگشت نظم و مصالحه با سلطنت را دارند، می گذرد. انقلاب از اعماقش قدرت خود را به نمایش خواهد گذارد- ارگان انقلابی مردم به سوی پیروزی می رود. در پیشِ روی ما هم نبردهای مهمی خواهند بود و هم قربانیان مهمی. تنها آن زمان است که یک پیروزی کامل و حقیقی از پی خواهد آمد. اخیرترین تلگرامها از لندن می گویند که تزار نیکولای خواهان واگذاری تاج و تخت خود به پسرش است. ارتجاع و لیبرالیسم با این اقدام می خواهند سلطنت و دودمانش را نجات دهند. اما خیلی دیر است. خیلی دیر. جنایات، بس بزرگند؛ مصایب و فلاکت ها، بس هیولاوار؛ و ابعاد خشم مردم، بس عظیم. خیلی دیر است اِی خادمان سلطنت! خیلی دیر است اِی سرکوبگران لیبرال! بهمنِ انقلاب به حرکت درآمده. هیچ نیروی انسانی یارای توقفش را نخواهد داشت. نُوی میر ۱۶ مارس ۱۹۱۷ * تلگرامهای مطبوعات امریکا، کمیتۀ دوما و حکومت موقت را با یک دیگر خلط می کنند- ل.ت
|
||