در باره وضعيت جاری و وظايف پرولتاريا
۲۴ سپتامبر ۱۹۱۷
۱- از نظر گروه بندی طبقاتی وضعيت جاری به صورت زير مشخص میشود: الف) اتحاد همه گروههای بورژوا، ازجمله لايههای بالايی دهقانان کولاک و قزاقها، در زير هژمونی ايدئولوژيک و تشکيلاتی سرمايه مالی (يعنی حزب کادت)؛ ب) رهايی نهايی پرولتاريا از نفوذ ايدئولوژيک بورژوازی، ج) غلبه سربازان و فقيرترين دهقانان بر آخرين توهماتشان که از تشکيل و رشد جناح چپ اس.ار.ها و نفوذ رو به رشد حزب پرولتاريا در اين بخشها واضح است.
۲- در اين شرايط طبقات حاکم در مبارزه بايد به ميزان بيشتری بر اعمال قهر عريان – از طريق دستگاه سرکوب (فرماندهی عالی ارتش، بخشی از قزاقها، و غيره) که هنوز در دست دارد – و حمايت امپرياليسم که منافعش در غارت امپرياليستی و فرونشاندن پرولتاريای آماده تسخير قدرت است، متکی شود. و اين از فعاليتهای سرکوبگرانه (چون اعزام ارتش برای سرکوب و حکومت نظامی)، از سازماندهی توطئههای نظامی و حمايت فعال سرمايه بينالمللی از آنها، و بالاخره از تمايل به اتمام چنين جنگی چپاولگرانه و رسيدن به صلحی باز هم چپاولگرانه و تنها به منظور آغاز فوری جنگی همه جانبه علیه پرولتاريای روسيه، آشکار میشود.
۳- از اينرو، تاکتيکهای بورژوازی اکنون به نقطه چرخش خود رسيده است. سياست بهره برداری از اعتماد ناآگاهانه تودهها به بورژوازی و سازشکاری مبتنی بر آن که نيروی تودهها را به خدمت بورژوازی در میآورد ديگر عملاً غير ممکن است. کنفرانس دموکراتيک – که آخرين تلاش در راه چنين سازشهايی بود – به شکست انجاميد چرا که نشان داد قادر نيست تودههای وسيعی را در جهت منافع بورژوايی به خدمت گيرد. و در اين شرايط است که سياست بورژوايی به سمت جنگ داخلی عليه تودههای مردم متمايل میشود.
۴- حزب پرولتاريا، با پيش بينی وقوع چنين جنگی، میبايد که تمام کوششهايش را وقف بسيج تودههای وسيع مردم به صورت سازمان يافته در شوراهای نمايندگان کارگران، سربازان و دهقانان کند، چرا که اين شوراها اکنون به منزله سازمانهای طبقاتی بوده و کسب قدرت توسط آنها شعار روز شده است. فعاليت حزب اکنون در اين جهت بايد باشد و همه اعمالش در پارلمان مقدماتی بايد صرفاً خصلتی ثانوی بر اين هدف داشته و کلّاً در تبعيت از وظايف مبارزه تودهای باشد.
۵- به اين منظور لازم است کوشش شود که شوراها با توسعه فعاليتها و افزايش اهميت سياسیشان بتوانند نقش ارگانهای مخالف قدرت دولتی بورژوايی (حکومت موقت، پارلمان مقدماتی و غيره) را بر عهده گيرند. شرايط لازم برای اين منظور عبارت است از: ارتباط نزديک بين شوراهای محلی؛ برقراری تماس با ساير سازمانهای انقلابی پرولتاريا، سربازان و دهقانان؛ تغيير در ساخت سازمانی شوراها (حذف موانع انتخابات مجدد، امکان انفصال اعضای کميته اجرايی مرکزی و کميتههای اجرايی محلی)؛ تشکيل فوری کنگرههای اُبلاست؛ تشکيل کنگره دوم شوراها در آتيه بسيار نزديک.
۶- پیروزی کارگران، سربازان و دهقانان تنها با پیوند تمامی نیروی تودههای وسيع متشکل در شوراها ميسر است. و تنها با پیروزی آنان صلحی دموکراتيک میتواند حاصل شود و آرمان انقلاب بين المللی با سرعت به پيش رود.
اُبلاست (oblast) يکی از تقسيمات کشوری در روسيه قبل از انقلاب اکتبر است که پس از انقلاب اکتبر ملغی شد.
ترجمه: قطعنامهها و تصميمات حزب کارگر سوسيال دموکرات روسيه 1917-1898، انتشارات سازمان چريکهای فدائی خلق ايران، دی 1363، بريتانيا، ص.ص. ۳۳۱-۳۳۰.
بازنويسی: هیئت انتشارات «میلیتانت» (militant.com) ، مهر ١٣٩۶ .
|